پرونده ویژه
در راستاترین کیروش تاریخ فوتبال ملی!
کارلوس کیروش سرمربی تیمملی فوتبال ایران در هفتهای که گذشت سعی کرد متفاوتتر از همیشهاش باشد. او به رغم تداوم دعواهایش در فوتبالمان سعی کرد اقلا خودش در پیشانی قرار نگیرد.
۱۰:۴۰ - ۲۴ مهر ۱۳۹۷
وانانیوز|
کارلوس کیروش در اردوی اخیر شاید شبیهترین کارلوس به آنچه بود که منتقدانش میخواستند. تقریبا در این ده روز سعی کرد همه آنچه را بخواهد که منتقدانش مدام میخواستند. او این بار اقلا سعی کرد همان حرفهایی را بزند که منتقدانش دوست داشتند بشنوند و حتی سعی کرد همان چیزهایی را بگوید که بالادستیهای تاج و فدراسیون فوتبال برای شان خوشایند است.
تمجید از بزرگان
حرفهایی که بی شک در ستایش از مقامات عالیرتبه کشور او به ربان آورد بی تردید اولین بار در تاریخ ایران بود که از سوی یک سرمربی تیمهای ملی مطرح میشد. او از سنگینی مسئولیت شان گفت و اینکه پس از تمجیدهای بزرگان اجرایی کشور چه رئیس جمهور و چه میامات بالاتر، این حرفها مسئولیت را روی دوش شاگردانش شلوغ کرده و تنها دیگر آنها باید در جام ملتها به قهرمانی فکر کنند.
این شاید همه حرفهایی بود که منتقدان ارزشی کی روش، آنهایی که میگفتند این مربی باید برود، چون بیگانه است را خاموش نگه خواهد داشت. تمجیدهایش از دولت هم دوباره کاری میکند تا وزارت ورزشیها در تامین اعتبارات برای آماده سازی تیم ملی دست و دل شان راحتتر به پرداخت هزینهها برود.
به قول تاج در شرایط بی پولی فدراسیون فوتبال، او و کی روش تمام تلاش شان در حرفها و رفتارهای شان این بوده این همه تمجید از فوتبال ملی در جام جهانی را تبدیل به حمایت عملی کنند و وعدههای داده شده برای حمایت از تیمملی شاید تبدیل به کمهای نقدی واقعی شوند.
رقص با ساز منتقدان
کیروش به خوبی صدای منتقدان را شنیده است. اگرچه در عمل کار خودش را شاید انجام بدهد و مثلا در ماجرای سردار با همان دست فرمان پیش برود یا رامین رضاییان بی تیم را بیاورد در اردو نگه دارد و بگذارد با بقیه تمرین کند یا در نهایت در همین اردو هم اگر خودش وارد دعوای کلامی مستقل با حمید استیلی همراهانش نمیشود، اما مثلا میک مک درموت، دستیارش این واکنش را نشان میدهد، اما به هر حال خودش سعی میکند همان چیزهایی را بگوید که منتقدانش برایش پاشنه آشیل کردهاند.
وعده اول: رویای قهرمانی
همیشه کیروش عادت داشت مبهم درباره اهدافش حرف بزند. او از تلاش برای صعود حرف میزد. هر دوباری که با ایران برای جام جهانی جنگید و هر دو بار که آنجا بود از تلاش برای حفظ اقتدارملی ایران گفت: نه صعود به مرحله دوم. در استرالیا هم هیچ وقت حرفی از قهرمانی نزده بود، ولی این بار مدام از قهرمانی میگوید. از اینکه هدف تیم ملی قهرمانی در جام ملتهاست. اینکه قرارداد مشروط به صعود به فینال بسته است خود نشان از تغییر دارد. قراردادی که البته مدام ملکه ذهنش هم شده و دیگر به بندهای دیگرش هم اشارهای نمیکند. او میگوید حتی دومی برایش شکست است.
کی روش میداند این جا باختن برای او یعنی فنا شدن تلاش ۸ ساله اش در ایران. یعنی همان عبارت مربی بی جام که بعد از جام جهانی مربیان رقیب و منتقدش به او لقب دادند!
فوتبال مالکانه!
قهرمانی تنها تغییر در ادبیات کی روش نیست. اومدام از تغییر در تاکتیک بازی هم میگوید. چیزی که این روزها انگار کمتر شنیده یا باور میشود، اما این همان حرف منتقدانش است. اگرچه یکی از روزنامه نگاران سرشناس در حاشیه یکی از آخرین تمرینهای تیم ملی به او میگفت: شما تیم را قهرمان کن، سبک فوتبالش مهم نیست. این مردم قبل بازی با اسپانیا میگفتندآبکش میشویم. وقتی یکی خوردیم ریختند خیابان برای شادی و یک هفته بعد میگفتند باید سه تا به آنها میزدیم! در نهایت فلسفه فوتبال همان فلسفه خودت است؛ هیچ معجزهای غیر از پیروزی ندارد!
با این وجود کی روش مدام از این میگوید که در دبی و ابوظبی میخواهد مالکانه فوتبال بازی کند. دیگر خبری از بازی دفاعی نیست. میگوید آنجا مثل بازی اسپانیا نیست که توپ و ابتکار عمل دست حریف باشد. ما باید درصد مالکیت داشته بتشیم. سبک بازی، بازیکنان و هدفهای مان فرق دارند.
آنچه شما خواستهاید!
این حرفها را اقلا با محورهای منتقدان مقایسه کنید! تقریبا روی همان الگوریتم انتقادها او خود را انطباق داده است. چه بر اساس فرمایشات بزرگان کشور و دولت و چه بر اساس خواست منتقدان.
او حالا بی شک در راستاترین کی روش تاریخ ۸ ساله فوتبال ماست. در سختترین شرایط کاری اش از نظر محبوبیت و در حساسترین برهه زمانی برای رسیدن و تحقق یک رویا. او سعی کرده اگرچه حتی در سطح کلامی خود را شبیه به خواستههای منتقدانش کند و چه خوب است حالا که مانده اقلا کمی آتش انتقادها کند شود و بلکه او به وعده قهرمانی اش عمل کند وهمه ما فوتبال دوستان رویای ۴۰ ساله مان عملی شود و اگر هم نشد که دوباره بعد از ژانویه زمان برای همه آن اره بده تیشه بگیرهای همیشگی فوتبال مان فراوان است!
حرفهایی که بی شک در ستایش از مقامات عالیرتبه کشور او به ربان آورد بی تردید اولین بار در تاریخ ایران بود که از سوی یک سرمربی تیمهای ملی مطرح میشد. او از سنگینی مسئولیت شان گفت و اینکه پس از تمجیدهای بزرگان اجرایی کشور چه رئیس جمهور و چه میامات بالاتر، این حرفها مسئولیت را روی دوش شاگردانش شلوغ کرده و تنها دیگر آنها باید در جام ملتها به قهرمانی فکر کنند.
این شاید همه حرفهایی بود که منتقدان ارزشی کی روش، آنهایی که میگفتند این مربی باید برود، چون بیگانه است را خاموش نگه خواهد داشت. تمجیدهایش از دولت هم دوباره کاری میکند تا وزارت ورزشیها در تامین اعتبارات برای آماده سازی تیم ملی دست و دل شان راحتتر به پرداخت هزینهها برود.
به قول تاج در شرایط بی پولی فدراسیون فوتبال، او و کی روش تمام تلاش شان در حرفها و رفتارهای شان این بوده این همه تمجید از فوتبال ملی در جام جهانی را تبدیل به حمایت عملی کنند و وعدههای داده شده برای حمایت از تیمملی شاید تبدیل به کمهای نقدی واقعی شوند.
رقص با ساز منتقدان
کیروش به خوبی صدای منتقدان را شنیده است. اگرچه در عمل کار خودش را شاید انجام بدهد و مثلا در ماجرای سردار با همان دست فرمان پیش برود یا رامین رضاییان بی تیم را بیاورد در اردو نگه دارد و بگذارد با بقیه تمرین کند یا در نهایت در همین اردو هم اگر خودش وارد دعوای کلامی مستقل با حمید استیلی همراهانش نمیشود، اما مثلا میک مک درموت، دستیارش این واکنش را نشان میدهد، اما به هر حال خودش سعی میکند همان چیزهایی را بگوید که منتقدانش برایش پاشنه آشیل کردهاند.
وعده اول: رویای قهرمانی
همیشه کیروش عادت داشت مبهم درباره اهدافش حرف بزند. او از تلاش برای صعود حرف میزد. هر دوباری که با ایران برای جام جهانی جنگید و هر دو بار که آنجا بود از تلاش برای حفظ اقتدارملی ایران گفت: نه صعود به مرحله دوم. در استرالیا هم هیچ وقت حرفی از قهرمانی نزده بود، ولی این بار مدام از قهرمانی میگوید. از اینکه هدف تیم ملی قهرمانی در جام ملتهاست. اینکه قرارداد مشروط به صعود به فینال بسته است خود نشان از تغییر دارد. قراردادی که البته مدام ملکه ذهنش هم شده و دیگر به بندهای دیگرش هم اشارهای نمیکند. او میگوید حتی دومی برایش شکست است.
کی روش میداند این جا باختن برای او یعنی فنا شدن تلاش ۸ ساله اش در ایران. یعنی همان عبارت مربی بی جام که بعد از جام جهانی مربیان رقیب و منتقدش به او لقب دادند!
فوتبال مالکانه!
قهرمانی تنها تغییر در ادبیات کی روش نیست. اومدام از تغییر در تاکتیک بازی هم میگوید. چیزی که این روزها انگار کمتر شنیده یا باور میشود، اما این همان حرف منتقدانش است. اگرچه یکی از روزنامه نگاران سرشناس در حاشیه یکی از آخرین تمرینهای تیم ملی به او میگفت: شما تیم را قهرمان کن، سبک فوتبالش مهم نیست. این مردم قبل بازی با اسپانیا میگفتندآبکش میشویم. وقتی یکی خوردیم ریختند خیابان برای شادی و یک هفته بعد میگفتند باید سه تا به آنها میزدیم! در نهایت فلسفه فوتبال همان فلسفه خودت است؛ هیچ معجزهای غیر از پیروزی ندارد!
با این وجود کی روش مدام از این میگوید که در دبی و ابوظبی میخواهد مالکانه فوتبال بازی کند. دیگر خبری از بازی دفاعی نیست. میگوید آنجا مثل بازی اسپانیا نیست که توپ و ابتکار عمل دست حریف باشد. ما باید درصد مالکیت داشته بتشیم. سبک بازی، بازیکنان و هدفهای مان فرق دارند.
آنچه شما خواستهاید!
این حرفها را اقلا با محورهای منتقدان مقایسه کنید! تقریبا روی همان الگوریتم انتقادها او خود را انطباق داده است. چه بر اساس فرمایشات بزرگان کشور و دولت و چه بر اساس خواست منتقدان.
او حالا بی شک در راستاترین کی روش تاریخ ۸ ساله فوتبال ماست. در سختترین شرایط کاری اش از نظر محبوبیت و در حساسترین برهه زمانی برای رسیدن و تحقق یک رویا. او سعی کرده اگرچه حتی در سطح کلامی خود را شبیه به خواستههای منتقدانش کند و چه خوب است حالا که مانده اقلا کمی آتش انتقادها کند شود و بلکه او به وعده قهرمانی اش عمل کند وهمه ما فوتبال دوستان رویای ۴۰ ساله مان عملی شود و اگر هم نشد که دوباره بعد از ژانویه زمان برای همه آن اره بده تیشه بگیرهای همیشگی فوتبال مان فراوان است!
منبع: ایسنا
لینک کپی شد
آهن ملل
ارسال نظر